تو خودت باغ بهشتی
دخترم
امشب شب یلداست و شاید بهترین شب یلدای من و مامانت باشه. تمام نگرانی های مامانت تموم شده و نتیجه تمام آزمایش ها و چکاپ ها میگن دختر یکی یه دونه ما در سلامت کامل است.
این آزمایش آخری خیلی مامانت رو نگران کرده بود به هیشکی چیزی نمیگفت ولی من میفهمیدم که خیلی نگرانه و دلشوره داره.
زنگ که زد خبر نتيجه آزمایش آخر رو بده صداش انقده صاف و شفاف بود که یه لحظه فکر کردم دوتایی دارین باهم حرف میزنین. از صبح هم انقده تلفن خونه مشغوله که فکر کنم روز عروسی تو هم انقده زنگ خور نداشته باشه تلفن خونه
من که گفته بودم صورت ماهت همش جلوی چشامه و به جای اینهمه آزمایش بیان از مغز من تصویربرداری بکنن ولی خوب دکترها و تکنولوژی انقده پیشرفت نکردن هنوز و روزی هم که به دنیا اومدی من با هیچ مدرکی نمیتونم ثابت کنم که این صورت ماه همونیه که از مدتها پیش حک شده توی مغز من
هم روز به دنیا آمدنت جلو چشامه، هم یک سالگیت و دو سالگیت و سه سالگیت و ....
من از هم اکنون دارم با تو زندگی میکنم و هر روز یواش و آروم توی گوشت زمزمه میکنم که:
به تو سربسته و در پرده بگویم
تا کسی نشنود این راز گهربار جهان را
آنچه گفتند و سُرودند تو آنی
خود تو جان جهانی
تو ندانی که خود آن نقطۀ عشقی
تو خودت باغ بهشتی