مست و خوش و شاد توام...
شاهزاده من، امروز مامانت با خاله هانیه ات رفتن پیش دکتر و نتيجه سونوگرافی و آزمايش رو نشون دادن و دکتر هم گفت همه چی روبراهه و مشکلی نیست. خاله هانیه ات طبق معمول بازم افتاد تو زحمت و این روزا حسابی داره من و مامانت رو شرمنده میکنه. البته منم بهش قول دادم تو عروسیش با آبکش آب بیارم برا مهمونا. البته فکر کنم شاهزاده من که شما باشی زودتر از خاله هانیه اش ازدواج کنه از امروز عصر یه کم حالت تهوع های مامانت شديدتر شده بود و اذيتش میکرد. منم یهویی به شوخی گفتم نگار نکنه حامله ای؟!!!! کلی خندید و مطمئنم تو هم با خنده های مامانت خندیدی. امروز این شعر مولانا رو اتفاقی خوندم و دیدم چقدر مناسب حال این روزهای منه: جمع تو ...