ليليانليليان، تا این لحظه: 11 سال و 5 روز سن داره

شاهزاده مامان و بابا

نمیتوانم دست خودم نیست

1391/11/1 23:15
نویسنده : آرش
174 بازدید
اشتراک گذاری

دختر نازنینم،

کوتاه میگویم. نمیتوانم و دست خودم نیست که روزی بگذرد و به تو نگویم:

آنچه گفتند و سُرودند تو آنی

خود تو جان جهانی

تو ندانی که خود آن نقطۀ عشقی

تو خودت باغ بهشتی

راستش را بخواهی هيچ شراب و فرص و آرام بخش و مخدری نمیتواند انقدر آرامم کند که این جملات و تصور زمزمه کردن آنها برایت آرامم میکنند.

به قول فریدون مشیری: 

پر کن پیاله را کین جام آتشین 

دیری است ره به حال خرابم نمی برد! 

 این جامها که در پی هم می شود تهی 

دریای آتش است که ریزم به کام خویش  

گرداب می رباید و آبم نمی برد! 

 من با سمند سرکش و جادویی شراب 

تا بیکران عالم پندار رفته ام  

 تا دشت پر ستاره اندیشه های گرم 

تا مرز ناشناخته مرگ و زندگی  

تا کوچه باغ خاطره های گریز پا 

تا شهر یادها 

دیگر شراب هم  

جز تا کنار بستر خوابم نمی برد! 

 

هان ای عقاب عشق 

از اوج قله های مه آلود دوردست! 

پرواز کن به دشت غم انگیز عمر من 

آنجا ببر مرا که شرابم نمی برد! 

 آن بی ستاره ام که عقابم نمی برد!  

 در را ه زندگی  

با این همه تلاش و تمنا و تشنگی  

با این که ناله می کنم از دل که : 

آب......... آب..........!  

دیگر فریب هم به سرابم نمی برد  

پر کن پیاله را !  

 

دخترم آنجا ببر مرا که شرابم نمی برد....

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)