تو را رهای رها خواهم خواست...
شاهزاده بابا نمیدانم کی و در چه سنی این نوشته ها را خواهی خواند نمیدانم روزی که این نوشته ها را میخوانی چه احساسی نسبت به این نوشته ها خواهی داشت نمیدانم چه خواهی گفت و چه نظری خواهی داشت. به یاد داشته باش که تو از نظر من و در فکر من آزاد ترین و رها ترین خواهی بود. تو را رهای رها خواهم خواست. بی هیچ تعلقی و بندی از جانب من. تو در دوران شيرخوارگی: آزاد خواهی بود هروقت دلت خواست و به هر میزان که دلت خواست گریه کنی. نخواهم گفت بس است میخواهم بخوابم. آزاد خواهی بود هروقت دلت خواست و به هر میزان که دلت خواست خنده کنی. نخواهم گفت دیر وقت است و بچه باید بخوابد. آزاد خواهی بود تا هر زمان و سنی که دلت خواست نگذار...