خبر آمد خبری در راه است...
عصر جمعه 24 شهريور 1391 مامانت گفت وقتی دارم میام خونه Baby Check بخرم. منم با یه حس مبهم از داروخانه چيذر یه Baby Check خارجی اصل خریدم
وقتی اومدم خونه هم من هم مامانت فکر نمی کردیم خبری باشه و در نتيجه بی خیال شدیم.
صبح شنبه که از خواب بيدار شدم (یعنی مامانت بیدارم کرد) اولين جمله ای که شنیدم این بود که مامانت گفت:
مامان: آرش پاشو فکر کنم يخچال خراب شده. صدای تق تق میده.
بابا (طبق معمول) : باشه الان پا میشم.
مامان (در کمال خونسردی) : در ضمن Baby Check هم مثبته.
بابا : اینو میگی که من زود پا شم؟ بیدار شدم بابا الان میرم می بینم.
مامان: مگه شوخی دارم باهات جدی میگم مثبته.
بابا (در حال پرش از رختحواب): یعنی چی؟ جان من جدی میگی؟
بعدش مامانت Baby Check رو آورد و نشونم داد. یه چند باری نیگاش کردم. چشمامو کامل باز کردم و دیگه خواب کامل از سرم پريد.
شاهزاده ما در روز شنبه 25 شهريور 1391 اولین نشانه های اومدنش رو اینجوری به مامان و باباش نشون داد: